حال و هوای این روزها در مزار سردار مقاومت کرمان
- شناسه خبر: 7258
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۳۹
- بازدید : 159
- نویسنده: بوتیا نیوز
به گزارش سرویس اجتماعی بوتیا نیوز، این روزها حال و هوای مزار سردار دلها جور دیگری است و هر کسی حرف هایی با زبان اشک با سردار دارد.
در گوشه ای از گلزار بانویی توجه ام را جلب می کند، خانمی که لباس محلی رنگارنگ بر تن دارد و با زبان اشک با سردار سخن می گوید که انگار حرف های بسیاری با سردار دارد شاید تشکر میکند که سردار جایی از زندگی دست گیر او شده یا نه آرزو و حاجات خود را بر سردار در میان می گذارد چراکه در این نقطه از زمین فاصله آرزوها تا آسمان به اندازه چند قطره اشک است.
کمی این بانو که آرام می شود، به سراغ او میروم و تا با او همکلام میشوم.
زمانی که دلیل این همه اشک را از او میپرسم و او در حالی که اشکهایش را پاک می کند و سعی میکند که رمز گوشی را باز کند و سپس تصویری از کودکی نوزاد را به من نشان میدهد و میگوید بعد از کلی دوا و درمان و نذر و نیاز تازه صاحب این بچه شدیم و به خاطر عشق به سردار نامش را قاسم گذاشتیم و اکنون نیز آمدم تا از سردار تشکر کنم و چراکه بعد از بعد از آمدن فرزندم زندگی ام جور دیگری شده و خیر و برکت است به خانه میرسد و خدا را شاکرم.
در گوشه ای دیگر از گلزار بانویی محجبه ایستاده و فقط به مزار سردار خیره شده نظرم را جلب می کند. او به محض اینکه متوجه میشود من خبرنگار هستم سر قصه چادری شدن اش را باز میکند و از شهادت سردار می گوید و زمانی که ایران غرق در ماتم و اشک بود و می گوید قصه از زمان شهادت سردار شروع شد زمانی که خبر شهادت را شنیدم ناخودآگاه اشک ریختم و این شد سرآغاز زندگی دوباره من از همان روز در گوگل در مورد حاج قاسم تحقیق کردم و اوایل برایم جالب بود چه کسی است که این گونه همه ی مردم را بهت و ماتم فرو برده است و در همین جستجو ها به صوتی از سردار رسیدم با این مضمون این که همین دختر بیحجاب دختر من است و چه دلگرمی به من داد که مردی با این ابهت و درجه نظامی چنین صحبتی داشته و از آن روز تصمیم به تغییر کردم و با پوشیدن و چادر و محکم بستن روسری و نماز و روزه شروع کردم و تا به امروز که خدا قسمت کرد همسری با ایمان را نصیب من کرد.
از او خداحافظی میکنم و با خود می گویم به راستی که این که چه رازهایی در این گلزار نهفته است. سردار نیز مخزن اسرار و گره گشای این راز هاست.
پایان پیام/ تاج الدینی