روایت عاشقان حسینی که جاده کرمان را تبدیل به حسینیه کردند
- شناسه خبر: 14950
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۰۵
- بازدید : 145
- نویسنده: بوتیا نیوز

به گزارش پایگاه خبری اجتماعی «بوتیانیوز »؛ در هوای تابستانی، عاشقان حسینی از کرمان عزم سفر کردند تا در مسیر معنوی کرمان تا حرم امامزادگان جوپار، همنفس جاماندگان اربعین حسینی شوند. اولین ساعات صبح، حاشیه جاده زنده شد از حضور زن و مرد، پیر و جوان، و کودکانی که پرچمهای کوچکشان همچون پروانههایی در نسیم صبحگاهی میرقصید. مسیر، آینهای شد از دلهایی که برای کربلا میتپید؛ زائرانی که اگرچه جامانده از کاروان اربعین حسینی بودند، اما با هر قدم، جاده را به حسینیهای تبدیل کردند.
در طول مسیر، موکبها با پرچمهای برافراشته، چون نگهبانان میهماننواز، عطر چای و نذری را پیشکش زائران میکردند. گویی هر لیوان چای، پیمانی بود با ادامه راه شهیدان. صدای نوحه و ذکر، با گامهای استوار زائران در هم آمیخته بود و هالهای از نور بر جاده میتاباند.
خانوادهها دستهجمعی پیش میرفتند؛ مادرانی که کالسکهها را با خود میکشیدند، پدرانی که کودکان را بر شانهها سوار کرده بودند، و نوجوانانی که پرچمهای یا حسین(ع) را همچون مشعلهایی در دست داشتند و برخی دیگر با پرچمهای ایران، فلسطین و بیرقهای حزبالله، نماد اتحاد در عشق به اهلبیت(ع) را به خوبی به نمایش گذاشته بودند.
هر قدم، خستگی را میشست و اشتیاق را جان میداد؛ چرا که مقصد، تنها حرم نبود، بلکه همقدم شدن با دلهایی بود که از دور، نوای «یا حسین» سر میدادند. این مسیر، روایتی بود از عشق ناب؛ از همدلیهایی که در سایه امام حسین(ع) جوانه میزد.
در میانه راه، کودکان با لباسهای سبز و سیاه، مانند فرشتههای خدمت، خوراکی و دستمال را با لبخند تقدیم رهگذران میکردند، پسربچهای دیگر کنار دیگهای یخ و آب ایستاده بود تا عطش را به جرعهای از مهر تبدیل کنند. موکبها با پارچهنوشتههای سیاه و یادگارهای کربلا، چون ایستگاههای مهربانی در گرمای جاده میدرخشیدند.
خدمتگزاران جوان، با چهرههای پراز شوق، هر لیوان شربت را با ادب تقدیم میکردند؛ گویی این آب، از چشمه وفا برداشته شده است. اینجا حتی یک بطری آب ساده هم قصهای از ارادت، روایت میکرد.
پیادهروی امروز، نه یک حرکت جمعی، که کاروانی از نور بود؛ جادهای که از کرمان شروع شد، از جوپار گذشت و بیصدا، در دلهای عاشقان به کربلا رسید. هر گام، روضهای بود که با اخلاص خوانده میشد.
در این مسیر، حضور زائران با تیپها و روحیات متفاوت، جلوهای ویژه به پیادهروی اربعین حسینی داده بود. مادرانی که در حال ذکر و دعا، و کتابچه دعا در دست، گامهای خود را با زمزمه نام حسین(ع) همزمان میکردند؛ بعضی دیگر، تصویر حاج قاسم سلیمانی یا عکس رهبر معظم انقلاب را در دست گرفته بودند و با آن، پیام وفاداری و ادامه راه انقلاب را به نمایش میگذاشتند.
مادری با چشمان نمناک گفت: این راه، تکلیف ما جاماندگان اربعین حسینی است، حالا که به کربلا نرسیدیم، با ذکر یاحسین(ع) و یاد مصائب عاشورا، کربلا را به همین جادههای کرمان میآوریم.
تفاوت در پوشش، سن و حتی نوع راه رفتن، تصویر زیبایی از اجتماع بزرگ عاشقان را ساخته بود؛ زنانی با چادر مشکی سنتی، دخترانی با لباسهای رنگی اما دلهای حسینی، جوانانی اسپرتپوش، خانوادههایی با کودکان خردسال و حتی گروههایی که آرام و جمعی پیش میرفتند. همه در یک نقطه مشترک بودند؛ عشق به حسین(ع) و پیوند با آرمانهای کربلا.
و اینگونه جاده شیدایی کرمان با گامهای عاشقان به آسمان پیوند زده شد. پرچمهای «یاحسین» بر باد، نوای «لبیک یاحسین» بر لب، و دلها پر از آرزویی بود که بر چشمهای خیس نشسته بود که بگوید: کربلا! اگر ما به تو نرسیدیم، قدم رنجه نما و به کویر دل ما گام نه …
راهپیمایی به پایان رسید، اما قصه عاشقان همچنان ادامه داشت؛ چون هرکس که پای در این مسیر گذاشت، فهمید حرم امامزادگان جوپار، تنها یک مقصد نبود بلکه آخرین ایستگاه عشق بود برای کسانی که میخواستند بگویند: حسین(ع)! ما هم جاماندگانیم، اما دلمان با توست.
انتهای خبر/ تاج الدینی