روایتی از لحظه شیرین وصل رهبری
- شناسه خبر: 7974
- تاریخ و زمان ارسال: ۳ دی ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۱۹
- بازدید : 229
- نویسنده: بوتیا نیوز
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری بوتیانیوز؛ سعیده تاجالدینی یکی از بانوان کرمانی است که از لحظات ناب دیدار یار میگوید: آن روز حس عجیبی داشتم انگار تمام حواس فرمانده کل قوا با من بود و من گوش بهفرمان فرمانده بودم تا تمام سخنان او را بشنوم و عمل کنم.
از وی میپرسم آیا برنامهای برای آن دیدار مهم چیده بودید و تاجالدینی در حالی که سعی میکرد زیاد ذوقزده نشود و بهنوعی خوشحالی خود را پنهان میکرد، میگوید: برای آن دیدار مهم کلی برنامهریزی کرده بودم و یادم هست یک تصویر از رهبری در فضای مجازی دیدهبودم که ایشان دست خود را بالا برده و به جمعیت سلام میکرد، خیلی دوست داشتم آن لحظه را با دوربین گوشی شکار کنم، اما متاسفانه در زمان ورود به بیت رهبری، تلفن همراه را از ما گرفتند و نتوانستم که آن صحنه زیبا را شکار کنم.
وی ادامه میدهد: آن روز یکی از زیباترین روزهای عمر من و آن لحظات وصف نشدنی خاطرهانگیزترین لحظات زندگی من بود، برعکس روزهای آخر، قبل دیدار که انگار زمان نمیگذشت، روز دیدار زمان افتاده بود روی دور تند. چشم بههم زدیم خود را در صفهای گیتها دیدیم.
تاج الدینی گفت: هر چه صف جلوتر میرفت، شوق و اشتیاق من و بقیه همراهیان برای ورود بیشتر میشد.
وی افزود: داخل بیت بیشتریها با در دست داشتن عکس رهبری یا با قاب عکس شهیدشان آمده بودند و من هم با نوشتن لبیک یا خامنهای روی دستم به دیدار آمده بودم.
تاج الدینی تصریح کرد: زمانی که در بیت بهدنبال جای مناسب بودیم، که دیدید بهتری داشته باشیم چشمم به خانم بارداری افتاد که با این وضع برای دیدار آمده بود، به کنارش رفتم و گفتم میخواهید جایتان را با من عوض کنید که راحتر باشید، ولی قبول نکردند و گفتند برای دیدار یار باید سختی کشید همه این راه را برای دیدن رهبرم آمدهام و سختی برایم مهم نیست.
وی ادامه داد: من در جای خود نشستم و قلبم به تپش افتاده بود که یکدفعه موج جمعیت به حرکت افتاد و یک لحظه سرم را بالا گرفتم، دیدم رهبر معظم انقلاب وارد شدند، دست و پای خود را گم کرده بودم دستم را به نشانه سلام بالا گرفتم، اشک امانم را بریده بود، اشکهای خود را پاک میکردم ولی باز هم تصویر آقا با وجود اشکها تار میشد نمیتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم.
تاج الدینی گفت: همیشه وقتی پای صحبتهای دیگران مینشستم و از حال و هوایشان میگفتند خیلی دوست داشتم که این حس، حال و هوا را تجربه کنم، و بالاخره قسمت من هم شد.
وقتی از سخنان رهبری سوال میکنم، با افتخار حجاب خود را درست میکند و میگوید: اتفاقا در ۲۴ خرداد امسال نیز رهبری بر موضوع انتخابات تاکید داشتند و امروز نیز باز بر همین مسئله تاکید کردند که نشان میدهد که این مسئله چقدر اهمیت دارد و رهبری در این مسئله چقدر حیلههای دشمن را در این زمینه گوشزد کرد، آن لحظه که رهبری کرمان را نخبه پرور خطاب کرد با تمام وجود به کرمانی بودن خود افتخار کردم و بالیدم زمانی که رهبر ممکلت ما را این گونه خطای کند واقعا جای تحسین و امیدواری دارد.
وی از نبود سردار گفت: جای حاجقاسم واقعا در این محفل خالی بود که همشهریان خود را یکبهیک معرفی کند و ما به او افتخار کنیم اما هزار افسوس که فقط قاب سردار در کنار فرمانده جای خوش کرده بود.
تاج الدینی تاکید کرد: ای کاش سردار بود و قوت قلب ما در پیشگاه فرمانده کل قوا میشد، این روزها که به چهارمین سالگرد او نزدیک میشویم و شهر خالی از صدای اوست، جای خالیاش را بیشتر حس میکنم.
از سختی رفت و آمد میپرسم که چگونه هزار کلیومتر راه را برای دیدار فرمانده طی کرده است و تاجالدینی در پاسخ گفت: بله درست است راه سخت و طولانی بود و اما شیرینی وصل آن را شیرین میکند.
و چه زیباست که بعد از سالها انتظار به دیدار سیدعلیخامنهای نائل شوی و او را از چند متری نظارهگری باشی.
انتهای خبر/ تاج الدینی